خلاصه کتاب تغییر ذهن ها
در این نوشته تصمیم دارم بر اساس کتاب “تغییر ذهنها” نوشته “هوارد گاردنر” به مبحث جذاب تغییر ذهن بپردازیم.
همانطور که از عنوان کتاب برمیآید، تغییر ذهن ترکیبی از علم و هنر است. وقتی به تغییر ذهن فکر میکنیم به نظرمان یک تغییر جهت میآید ولی بر خلاف این نگاه سطحی که باعث میشود بحث روشن به نظر برسد از جمله مواردی است که کمترین بررسی در مورد آن شده است.
ابتدا میخواهیم ببینیم که وقتی از اصطلاح “تغییر ذهن” صحبت میکنیم منظورمان چه هست و چه نیست.
به طور معمول ذهن ما در همه لحظات بیداری و به احتمال زیاد حتا وقتی چرت میزنیم یا خواب هستیم نیز تغییر میکند. حتی وقتی پیر میشویم ذهن ما در حال تغییر است هرچند نه به نحوی که مطلوب ماست.
گاردنر معتقدست که عبارت تغییر ذهن جایی به کار میرود که افراد یا گروه ها، شیوه متداول فکر کردن درباره مسئلهای مهم را کنار میگذارند و بعد از آن به شکل جدیدی دربارهاش فکر میکنند؛ یعنی به تغییرات ذهنیای توجه دارد که آگاهانه هستند و نوعا در نتیجه نیروهایی که می توان آن ها را شناسایی کرد اتفاق میافتند.
گاردنر هفت عامل را از استدلال تا مقاومت معرفی میکند که به صورت انفرادی یا جمعی عمل میکند تا تغییرات ذهنی مهمی رو پدید بیاورند یا مانع شوند.
این هفت اهرم به انگلیسی با حروف “re” شروع میشوند:
-
استدلال(Reason ):
استدلال میتواند منطق صرف، استفاده از قیاس یا ایجاد طبقه بندی باشد.
-
تحقیق (Research):
مکمل استفاده از استدلال، جمعآوری دادههای مربوطه هست.
-
بازآوایی (Resonance)
استدلال و تحقیق با ابعاد شناختی ذهن سروکار دارند ولی بازآوایی نشانه جزء عاطفی است.
دیدگاه، چشم انداز یا ایده خاص، تا جایی که فرد حس خوبی نسبت به آن داشته باشد، با موقعیت جاری منطبق به نظر برسد و فرد را قانع کند که به ملاحظات بیشتری نیاز نیست.
(مثلا حس اعتماد و احترام نسبت به یک فرد موجب تسهیل تغییر ذهن توسط او میشود.)
گاردنر معتقد است که فن بیان وسیله اصلی تغییر ذهنهاست. بیان مولفههای زیادی دارد که میشود گفت وقتی بیشترین اثر را دارد که از منطق قدرتمندی برخوردار باشد، برگرفته از تحقیقات مناسبی باشد و در ذهن مخاطب بازآوایی شود.
-
توصیف مجدد بازنماینده(Representational redescription)
چهارمین عامل مقولهای فنی به نظر میرسد ولی خیلی ساده است تغییر ذهن تا جایی قانع کننده است که برای بازنمایی در شکلهای مختلف مناسب باشد( مثل بیان اصل ۲۰/۸۰ به روشهای مختلف زبانشناختی عددی، گرافیکی و غیره)
-
منابع و پاداش ها(Research & Rewards):
زمانی تغییر ذهن محتملتر هست که بتوانیم منابع قابل توجهی را به کار بگیریم.
دو عامل بعدی به نحوی متفاوت اند:
-
رویدادهای جهان واقع(Real world events):
رویدادهایی که در جامعه بزرگتر اتفاق میافتد و روی ذهن همه افراد اثر میگذارند مثل جنگ، طوفان، حمله تروریستی، رکود اقتصادی و یا در جنبه مثبت، صلح و رونق اقتصادی، در دسترس بودن معالجات پزشکی و …
-
مقاومت( Resistance):
تغییر ذهن در سالهای آغازین حیات، ساده و طبیعی هست و به مرور سخت میشود. به مرور دیدگاهها و چشم اندازهای قدرتمندی پیدا میکنیم که در برابر تغییر مقاومت هستند.
تغییر ذهن زمانی رخ میدهد که شش عامل اول به طور هماهنگ عمل کنند و مقاومت ضعیف باشد و اگر مقاومت قوی باشد و سایر عوامل در جهت واحد و قدرتمندانه عمل نکنند تغییر ذهن ممکن نیست.
عموما تغییر ذهن متضمن تغییر بازنمودهای ذهنی است. بازنمودهای ذهنی محتوایی دارند، اغلب برای اشاره به این محتوا از واژه “ایده” استفاده میکنیم. در اینجا به 4 ایده میپردازیم که اهمیت خاصی در تغییر ذهن دارند:
-
مفهوم: ابتداییترین واحد مفهوم است؛ واژهای جامع که به مجموعهای از موجودیتهای به هم مرتبط اشاره دارد.
-
داستان: روایتیست که رویدادهایی را که در طول زمان آشکار میشود توصیف میکند.
-
نظریه: توضیحات نسبتا رسمی فرآیندها در جهان.
-
مهارت: راهکارهایی که افراد میدانند چگونه آنها را اجرا کنند. حتی اگر نتوانند در قالب کلمات بیاورند یا بتوانند.
بنابراین انواع متنوعی از محتوا در ذهن انسان سکنی دارند.
تقریبا همه محتواها را میتوان با شکلها، رسانه ها و نظام های نمادین گوناگون بیان کرد.
وقتی کسانی برای تغییر ذهن کاندید میشوند می توان به این موارد دقت داشت:
-
محتوای موجود و محتوای مطلوب
-
اندازه مخاطبان
-
نوع مخاطبان
-
مستقیم بودن و یا غیر مستقیم بودن تغییر
-
اهرمهای تغییر و نقاط عطف
-
بعد اخلاقی
در پایان امیدوارم این نوشته موجب ترغیب شما به بیش دانستن از هنر و علم تغییر ذهن بوده باشد. جهت آشنایی بیشتر، مطالعه کامل این کتاب ارزشمند پیشنهاد میشود.
تلخیصی از کتاب “تغییر ذهنها” نوشته “هوارد گاردنر” با ترجمه سید کمال خرازی از انتشارات “نشر نی”
گردآورنده: مینا علی نظرخان
بسیار عالی بود نگاهی که به تغییر ذهن داشتم رو بهبود داد و کمک کرد بیشتر در موردش هم بدونم و هم کنجکاو بشم. سپاس فراوان